عملیات والفجر ۸ بود.از ابتدای اروند رود تا محدوده ای که پیشرفت کرده بودیم،هشت کیلومتری می شد.نزدیک سایت موشکی عراق،سه گروهان خود را مستقر کردیم. زمانی که هوا روشن شد،عراقی ها شروع به پاتک کردند.دشمن کنار همانجایی که مستقر بودیم آتش می ریخت؛اما چون ما به آنها مسلط بودیم اکثر تانک و ماشین هایشان را منهدم کردیم.در همین حین،هلی کوپتر دشمن بالای سر ما آمد و با بلندگو گفت:"بیایید اسیر شوید.ما به شما پول و زن و امکانات زندگی می دهیم."یکی از بچه ها که متاهل بود با صدای بلند فریاد زد:"ما از گیر زن های خودمان فرار کردیم آن وقت تو می گویی بیایید به شما زن می دهیم؟!"
خاطره ای از : عباس حسینی
منبع: کتاب خاطرات زنده(خاطرات پیشکسوتان سپاه پاسداران استان قم)